مردم مسیحی از بیم بمباران اسرائیل آنها را پناه نمیدهند. حتی گروههای سیاسی دست راستی میسیحی مانند «قوات لبنانی» با برافراشتن پرچمهایشان در حملههای مسیحی نشین شهر مرزبندی خود را از همین حالا اعلام کردهاند.
آنها میگویند اگر اسرائیل برای همیشه جنوب را مال خود کند، ورود هزاران مسلمان شیعه به مناطق مسیحی ترکیب جمعیتی را به هم میزند و در بلند مدت همه لبنان مال مسلمانها خواهد شد.
همین یکی دو هفته پیش، حسن، همکار محلیمان ناچار شد از بیم بمباران اسرائیل را در یکی از محلههای ضاحیه تخلیه کند.
او چند روز پیش توانست خانهای با قیمت مناسب در یک محله آرام مسیحی نشین بیروت پیدا کند. خوشحال بود که مادر مریض و پدر سالخوردهاش جای راحتی خواهند داشت. تا اینکه صاحب خانه سراغ دین و مذهب آنها را گرفت. به حسن گفته بود مستاجر شیعه نمیخواهیم.
اسرائیل هم از این ماجرا و تنشهای مذهبی،طایفی تاریخی لبنان آگاه هست.
همین هفته پیش حمله هوایی اسرائیل به روستای مسیحی ایطو در شمال لبنان دستکم بیست ویک نفر کشته شدند. بیشترشان زن و کودک و همهشان از آوارههای شیعه جنوب.
یا حمله مرگبار دیگری که در آن بیش از بیست نفر جان باختند. در مرکز شهر بیروت. آنهم بیشترشان از آوارههای جنوب.
پیام دو حمله آشکار بود. هر جا و هرکسی به آوارههای جنوب و خانوادههای هوادار حزبالله پناه بدهد هدف قرار میگیرد.
لبنان سالها گرفتار جنگ داخلی بوده. اسرائیل با حمایت از مسیحیها و حتی گروههای شیعه به جنگ فلسطینیهای ساکن لبنان رفت.
در زمانیکه اسرائیل در حال اشغال جنوب لبنان و حملات هوایی به حومه و حتی مرکز بیروت است، بالا گرفتن تنش داخلی در لبنان میتواند هدیه خوبی برای تلآویو باشد.
همزمان با صحبت کردن با آدمهای معمولی غیر شیعه میتوان حدس زد که خیلیها از ضعیف شدن و به زانو درآمدن حزبالله بدشان هم نمیآید.
کم نیستند لبنانهای سنی مذهب که در جریان جنگ داخلی سوریه برعکس حزبالله پشت مخالفان بشار اسد ایستاند.
اثر گلولههای درگیری سنیهای طرفدار مخالفان حکومت سوریه و علویهای حامی دمشق، بر در و دیوار شهر طرابلس در شمال لبنان به چشم میآید. برای مدتی سر وکله اعضای انتحاری داعش در لبنان هم پیدا شده بود.
برای چند روز اول که سیل آوارههای جنوب لبنان و محله ضاحیه بیروت به سمت شمال و مناطق غیر شیعه سرازیر بود، بسیاری از لبنانیها به داد آنها رسیدند و از تشک و پتو گرفته تا لباس و آب و غذا به آنها رساندند. طوریکه خیلی از آنها احساس میکردند که آغوش همه برایشان باز است.
تا اینکه زخم دشمنی و رقابتهای گذشته سر باز کرد. حالا حتی در تعدادی از مساجد سنیمذهب هم به روی آنها بسته شده، چه برسد به کلیسا و خلوة(عبادتگاه دروزیها).
چند روز پیش به محل حمله هوایی اسرائیل به یک ساختمان مسکونی رفته بودیم. چیزی از چهار ساختمان ۷-۸ طبقه باقی نمانده بود. بیست و دو نفر کشته شده بودند. گرد و خاکستر ساختمانها تا حدود شعاع ۵۰-۶۰ متری همه جا را پوشانده بود. از جمله میوه و سبزی سوپری کنار ساختمان منهدم شده.
گرد و غبار پیاز و سیبزمینی و سیب و پرتقال را به یک رنگ درآورده بود، خاکستری رنگ. با خودم فکر کردم که کاش میشد این میوه و سبزیجات را در موزهای نگاه داشت و اسم آنرا «میوههای جنگ» یا «پیاز خاکستری»گذاشت.
شاید مزه کردن این میوهها توسط بازدیدکنندگان هم ایده بدی نباشد، ترکیبی از شیرینی پرتقال آبدار با مزه خاکستر و باروت؟ بوی جنازه هم بماند.